رفتار سازمانی
مهدی علی زاده؛ مسعود شریعتی؛ پرویز نوروزی راد
چکیده
دموکراسی سازمانی بیانگر موقعیتی است که در آن سازمان به کارکنان خود فرصت مشارکت در امر اداره سازمانی را داده و شرایط سهمیم شدن در تصمیم گیری های سازمانی را مهیا سازد. با توجه به تنوع و تغییر پذیری مفهوم دموکراسی سازمانی، این پژوهش بدنبال تفسیر این پدیده با رویکرد پدیدارنگاری می باشد. فلسفه پژوهش تفسیری بوده، روش اجرای آن کیفی و از گونه ...
بیشتر
دموکراسی سازمانی بیانگر موقعیتی است که در آن سازمان به کارکنان خود فرصت مشارکت در امر اداره سازمانی را داده و شرایط سهمیم شدن در تصمیم گیری های سازمانی را مهیا سازد. با توجه به تنوع و تغییر پذیری مفهوم دموکراسی سازمانی، این پژوهش بدنبال تفسیر این پدیده با رویکرد پدیدارنگاری می باشد. فلسفه پژوهش تفسیری بوده، روش اجرای آن کیفی و از گونه پدیدارنگاری است. روش گردآوری داده ها، میدانی و از ابزار مصاحبه استفاده شده است. جامعه مشارکت کنندگان تحقیق کارکنان سازمان تامین اجتماعی بوده که به روش بیشینه تنوع نمونه گیری شده و با 32 نفر مصاحبه انجام شده است. براساس تحلیل یافته های تحقیق مشخص گردید هشت روش تجربه کردن دموکراسی در محیط سازمانی وجود دارد که شامل: شکوفایی، تحقق اراده عامه، قدرت تغییر فرایند، حاکمیت قانون، اخلاق حرفه ای، توانمندسازی کارکنان، تصمیم گیری مشارکتی و پاسخگویی به ارباب رجوع، می باشد. براساس یافته های تحقیق، طبقات توصیفی در پنج سطح توسعه فردی (شکوفایی و توانمندسازی)، فرایندمحوری (تصمیم گیری مشارکتی و قدرت تغییر فرایند)، فرهنگ محوری (حاکمیت قانون و اخلاق حرفه ای)، مدیریت سازمانی (تحقق اراده عامه) و جامعه محوری (پاسخگویی به ارباب رجوع) قرار می گیرد که نشانه وجود تفاوت ساختاری و سلسله مراتبی است.
حسن دانایی فرد؛ حسین کاظمی
دوره 20، شماره 61 ، اردیبهشت 1389، ، صفحه 121-147
چکیده
پدیدارنگاری روشی است که در زمره روشهای پژوهش کیفی قرار میگیردو در حیطه پارادایم تفسیری جای دارد. این روش در دهه 1970 در دانشگاهگوتنبرگ سوئد ایجاد شد و هدف آن دستیابی به درکی عمیق از مفاهیم متفاوتیک پدیده در نزد افراد مختلف است. اساس این روش بر این موضوع استواراست که افراد مختلف میتوانند تجارب و یا مفاهیم متفاوتی از یک پدیده داشتهباشند. ...
بیشتر
پدیدارنگاری روشی است که در زمره روشهای پژوهش کیفی قرار میگیردو در حیطه پارادایم تفسیری جای دارد. این روش در دهه 1970 در دانشگاهگوتنبرگ سوئد ایجاد شد و هدف آن دستیابی به درکی عمیق از مفاهیم متفاوتیک پدیده در نزد افراد مختلف است. اساس این روش بر این موضوع استواراست که افراد مختلف میتوانند تجارب و یا مفاهیم متفاوتی از یک پدیده داشتهباشند. پدیدارنگاری در پی احصا و طبقهبندی این تجارب مختلف است و در اینراستا، مصاحبههای انفرادی عمیق را به عنوان ابزار کسب داده به کار میگیرد.نتایج یک مطالعه پدیدارنگاری، تعداد محدودی طبقات توصیفی است که هر
یک معرف مفهومی متفاوت از یک پدیده معین در نزد گروه خاصی از افرادهستند. پدیدارنگاران همچنین برای ارایه تصویری کلی و چندبعدی از یک« فضای نتیجه » پدیده، طبقات توصیفی مذکور را در قالب چهارچوبی بزرگتر کهنامیده میشود، مرتبط و منظم میسازند. به این ترتیب نتایج مطالعاتپدیدارنگاری برای درک عمیق مفهوم یک پدیده از منظر گروه خاصی از افرادبسیار سودمند است