غلامرضا توکلی؛ محمد محمدظاهری؛ جواد آقازاده حبشی
چکیده
در بسیاری از تعاملهای سازمانی کارمند و سازمان درک متفاوتی از تعهدات هر یک از طرفین و چگونگی انجام تعهدات خود دارند.واگرایی این ادراکات میتواند موجب سوءتفاهم، تضاد و حتی با نقض قرارداد همراه شود . هدف اصلی پژوهش حاضر "ارائه چارچوبی برای پایدارسازی رابطه کارمند و سازمان، موردمطالعه: اسنپ" است . این پژوهش ازنظر هدف کاربردی-توسعهای ...
بیشتر
در بسیاری از تعاملهای سازمانی کارمند و سازمان درک متفاوتی از تعهدات هر یک از طرفین و چگونگی انجام تعهدات خود دارند.واگرایی این ادراکات میتواند موجب سوءتفاهم، تضاد و حتی با نقض قرارداد همراه شود . هدف اصلی پژوهش حاضر "ارائه چارچوبی برای پایدارسازی رابطه کارمند و سازمان، موردمطالعه: اسنپ" است . این پژوهش ازنظر هدف کاربردی-توسعهای و از لحاظ رویکرد آمیخته و از لحاظ روش گردآوری دادهها توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری مورداستفاده در این پژوهش مدیران و کارشناسان اسنپ در سطوح میانی و ارشد و حجم نمونه 15 نفر از خبرگان سازمانی شرکت اسنپ بودند.برای انتخاب این افراد از روش نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد. در این پژوهش برای شناسایی معیارها و کشف روابط میان آنها، پس از مطالعه ادبیات و انجام مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با حجم نمونه، از روش مدلسازی ساختاری تفسیری و تحلیل میک مک استفاده شد. یافتههای پژوهش مبین استخراج شش مؤلفه "مشخصههای کارکنان،مشخصههای فرهنگی،عوامل ساختاری،الگوی حکمرانی،عقلانیت سیاستگذاری و زمینه محیطی در یک گراف ساختاری تفسیری چهار سطحی بود. زمینههای محیطی و عقلانیت سیاستگذاری به عنوان اثرگذارترین مؤلفهها و مشخصههای کارکنان به عنوان اثرپذیرترین مؤلفه در پایدارسازی رابطه میان کارمند و سازمان شناسایی شدند.