دانشگاه علامه طباطباییمطالعات مدیریت بهبود و تحول2251-8037278720180321The Sstudy of Effect Perceived Talent Management Strategies on Job Performance with the Mediating Role of Emotional Intelligenceمطالعه تأثیر ادراک استراتژی مدیریت استعداد بر عملکرد شغلی کارکنان128864810.22054/jmsd.2017.8648FAرحمت اللّهقلی پوراستاد،گروه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت ، دانشگاه تهرانمحمودخزاییکارشناس ارشد، مدیرت دولتی، دانشکده مدیریت، دانشگاه تهرانJournal Article20170104The purpose of this study is to investigate The effect of perception of talent management strategies on job performance by considering the mediating role of emotional intelligence. The population of this research is employees of Iran Khodro Company, The required data obtained by using of questionnaire instrument and random sampling of 379 personnel. Research method In terms of data collection is descriptive-correlational, fpom branch of covariance analysis and Specifically, based on structural equation modeling and and by using of LISREL software were done. The results results of statistical analysis show that 1) Employees' perception of talent management strategies had significant positive effect on the emotional intelligence. 2) emotional intelligence had significant positive effect on job performance. 3) Perception of talent management strategies had significant positive effect on their job performance. Finally, Emotional intelligence play the mediator role in the relationship between employees' perception of talent management Strategies and job performance. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ادراک از استراتژی مدیریت استعداد بر عملکرد شغلی کارکنان با در نظر گرفتن نقش میانجیگری هوش عاطفی میباشد. جامعۀ آماری در این پژوهش کارکنان شرکت ایران خودرو تهران میباشد که دادههای مورد نیاز با استفاده از ابزار پرسشنامه و روش نمونهگیری تصادفی از میان 379 نفر از کارکنان به دست آمده است. روش تحقیق بر اساس نحوۀ گردآوری دادهها توصیفی- همبستگی، از شاخۀ تحلیل کوواریانس و به طور مشخص مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزارLISREL انجام شده است. نتایج تجزیه و تحلیل آماری نشان میدهد که: 1) ادراک از استراتژی مدیریت استعداد بر هوش عاطفی کارکنان اثری مستقیم و معنادار دارد. 2) هوش عاطفی بر عملکرد شغلی کارکنان اثری مستقیم و معنادار دارد. 3) ادراک از استراتژی مدیریت استعداد بر عملکرد شغلی کارکنان اثری مستقیم و معنادار دارد و در نهایت هوش عاطفی در رابطۀ بین ادراک از استراتژی مدیریت استعداد و عملکرد شغلی کارکنان نقش میانجی را ایفا میکند.دانشگاه علامه طباطباییمطالعات مدیریت بهبود و تحول2251-8037278720180321Impact of Welfare Facilities on Positive psychological Capitalتاثیر امکانات رفاهی بر سرمایه روانشناختی مثبت2944864910.22054/jmsd.2018.8649FAمحسنعلیزاده ثانیاستادیار گروه مدیریت بازرگانی، ، دانشکده علوم اقتصادی و اداری، دانشگاه مازندرانابوالحسنحسینیاستادیار گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده علوم اقتصادی و اداری، دانشگاه مازندرانامیرتبسمیدانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشکده علوم اقتصادی و اداری، دانشگاه مازندرانJournal Article20170418At present, after the financial, social and human capitals, psychological capital can be as a source of sustainable competitive advantage for organizations. Positive psychological capital, is a relatively new concept that today enterd in the field of organizational behavior from positive psychology and remembered as a competitive advantage . This capital is expandable and provides good potential for excellence in employee performance. The aim of this study was to investigate the impact of welfare facilities on the promotion of positive psychological capital by quasi-experimental study of positive psychological capital changes in staff, before and after using welfare facilities, by Luthans questionnaire (2007). The population of this study includes employees of National Iranian Oil Company that have used services of Mahmoodabad recreational and training complex in in the first six months of 2016. The results of the random sample (344 people), show that the dimensions of positive psychological capital has increased significantly.در عصر حاضر، پس از سرمایه های مالی، اجتماعی و انسانی می توان سرمایه روان شناختی را به عنوان منبع مزیت رقابتی پایدار برای سازمانها در نظر گرفت. سرمایه روان شناختی مثبت، مفهوم نسبتا جدیدی است که امروزه از حوزه روان شناسی مثبت گرا وارد مکتب رفتار سازمانی شده و از آن به عنوان مزیت رقابتی سازمان یاد می شود. این سرمایه قابلیت ارتقاء داشته و پتانسیل مناسبی برای تعالی عملکرد کارکنان فراهم می کند. هدف تحقیق حاضر نیز بررسی تاثیر امکانات رفاهی بر ارتقاء سرمایه روانشناختی مثبت کارکنان می باشد، که با بهره گیری از روش تحقیق شبه تجربی، تغییرات سرمایه روانشناختی مثبت کارکنان را قبل و بعد از استفاده خدمات رفاهی توسط پرسشنامه استاندارد لوتانز (2007) بررسی می کند. جامعه آماری این تحقیق شامل کارکنان شرکت ملی نفت ایران می باشد که در شش ماهه اول سال 1395 از خدمات مجموعه تفریحی و آموزشی شرکت ملی نفت ایران در محمود آباد استفاده کرده اند. یافته های پژوهش از نمونه تصادفی 344 نفری ، نشان داده که امکانات رفاهی ارائه شده در این مجموعه، همه ابعاد سرمایه روانشناختی مثبت را افزایش معنی داری داده است.دانشگاه علامه طباطباییمطالعات مدیریت بهبود و تحول2251-8037278720180321Managerial Skills in Different Organizational Levelsطراحی مدلی برای سنجش میزان مهارتهای مدیران در سطوح مختلف سازمانی4573865010.22054/jmsd.2018.8650FAعباسعباسیدانشیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه، شیرازمسلمعلیمحمدلواستادیار، گروه مدیریت صنعتی، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه، شیراززهراکریمیدانشجوی کارشناسی ارشد، مدیریت منابع انسانی، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه، شیرازJournal Article20161227Nowadays, recognizing and applying managerial skills truly target their activities at achieving goals. The aim of this study is to present a model for measuring managerial skills in different organizational levels. Regarding method, this study has a mixed method (using qualitative meta-synthesis method and Delphi method in the first phase and quantitative survey method and its analysis by means of DANP method in the second phase). And, regarding the goal, this is a practical study. In the first phase of the study, all related research published in Iranian and foreign valid scientific databases were studied using meta-synthesis method and the model was confirmed by Delphi. In the second phase, the statistical population was consisted of all managers in South Zagros Oil and Gas Exploitation Company chosen by purposive sampling method. The results of this study shows that the dimensions of team working, technology and problem solving skills have the most importance among top managers respectively; the dimensions of technology, learning and communication skills have the most importance among middle managers respectively, and the dimensions of learning, communication and technology skills have the most importance among first-line managers respectively. امروزه شناخت و به کارگیری صحیح مهارتها، منجر به هدفمند شدن فعالیتهای مدیران در دستیابی به اهداف میشود. هدف از این پژوهش، ارائه مدلی برای سنجش مهارتهای مدیران در سطوح مختلف سازمانی میباشد. این پژوهش از نظر روش از نوع آمیخته (روش کیفی فراترکیب و دلفی در بخش اول و روش پیمایشی کمی و تحلیل آن با استفاده از روش DANP در بخش دوم) میباشد و از نظر هدف، کاربردی است. در مرحله اول کلیه پژوهشهای منتشر شده در پایگاههای علمی معتبر داخلی و خارجی، به روش فراترکیب بررسی و با روش دلفی مدل تایید گردید. در مرحله دوم، نمونه آماری از میان مدیران شرکت بهره برداری نفت و گاز زاگرس با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. نتایج این پژوهش پس از ارائه مدل نشان میدهد در میان ابعاد، به ترتیب مهارتهای کارتیمی، تکنولوژی و حل مسئله برای مدیران عالی، مهارتهای تکنولوژی، یادگیری و ارتباطی برای مدیران میانی و در نهایت مهارتهای یادگیری، ارتباطی و تکنولوژی برای مدیران عملیاتی دارای بیشترین اهمیت می باشد.دانشگاه علامه طباطباییمطالعات مدیریت بهبود و تحول2251-8037278720180321The pathology of Groupwork in Iranian organizationsآسیبشناسی کار گروهی در سازمانهای کشور75100865110.22054/jmsd.2018.8651FAمحمودجعفرپوراستادیار و علمی گروه مدیریت پژوهشکده مطالعات علوم انسانی «سمت»Journal Article20171009Groupwork” is a series of conscious, united and coordinated efforts of a team in order to achieve a common goal or goals and also synergy is its subsequent; the subject that always has been a social concern and a key issue in the country’s organizations. Hence, the main purpose of the present study is pathology of teamwork in organizations that used the three-branched model including behavioral, structural and environmental pathos for categorizing the pathos. <br />The present study is quantitative regarding to data type, exploratory regarding to objective and practical regarding to result. Statistical community of the research consisted of personnel of an NGO that works in teamwork frames and its activities are performed in groups. Sampling method was random cluster one; the sample size was 384 persons with confidence level of 99% and research instrument was a researcher-made questionnaire. <br />The results showed that pathos in the way of realization of teamwork consist of 48 indexes. Indexes of “lack of performance measuring system”, “lack of teamwork training”, “insufficient understanding of organization work environment”, “unresolved conflicts in group” and “not measurability of objectives” were recognized as the most important pathos and “lack of loyalty between group members and leader”, “formal and uncomfortable environment in group” and “lack of confidence between group members and leader” were recognized as the less important pathos. While there was no significant deference between the view of respondents to structural and environmental pathos with different ages, respondents under 30 years old emphasized on behavioral pathos of teamwork more than other respondents. <br /> «کارگروهی» عبارت است از مجموعه تلاشهای آگاهانه، منسجم و هماهنگ افراد برای دستیابی به هدف یا اهداف مشترک که همافزایی را نیز در پی دارد؛ موضوعی که همواره یکی از دغدغههای اجتماعی و از مسایل کلیدی در سازمانهای کشور بوده است. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر، آسیبشناسی کارگروهی در سازمانها بوده که جهت دستهبندی این آسیبها، از الگوی سهشاخگی مشتمل بر آسیبهای رفتاری، ساختاری و محیطی بهره برده شد.<br /> پژوهش حاضر بر حسب نوع دادههای مورد استفاده، کمّی؛ برحسب هدف، اکتشافی و بر حسب نتیجه، کاربردی بوده است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان یکی از سازمانهای مردم نهاد در تهران که فعالیتهایش مبتنی بر گروه و در قالب کارهای گروهی انجام میشود، بوده است. روش نمونهگیری، تصادفی خوشهای؛ حجم نمونه، 384 نفر و ابزار پژوهش نیز پرسشنامه محققساخته بوده است.<br /> نتایج پژوهش نشان داد که آسیبهای موجود در مسیر تحقق کارگروهی مشتمل بر 48 شاخص میباشد که مواردی چون «فقدان سیستم ارزیابی عملکرد»، «عدم آموزش کار گروهی به اعضا»، «شناخت ناکافی از محیط کاری سازمان»، «وجود تعارضات حل نشده در گروه» و «غیرقابل اندازهگیری بودن اهداف»، به عنوان مهمترین آسیبها و «عدم وفاداری اعضای گروه و رهبر به یکدیگر»، «وجود جو رسمی و غیر راحت بین اعضا» و «عدم اعتماد اعضای گروه و رهبر به یکدیگر» به عنوان کماهمیتترین آسیبها شناسایی شدند. همچنین در حالی که بین دیدگاه پاسخگویان در خصوص آسیبهای ساختاری و محیطی بر حسب سن ایشان تفاوت معناداری مشاهده نشد پاسخگویان در گروه سنی کمتر از 30 سال در مقایسه با سایرین، بیشتر بر آسیبهای رفتاری کارگروهی تاکید کردند.دانشگاه علامه طباطباییمطالعات مدیریت بهبود و تحول2251-8037278720180321Analyzing the Effect of Job Characteristics on Pro-social Rule Breaking Based on the Mediating Role of Self - efficacy of Employeesتحلیل تاثیر ابعاد مدل ویژگی های شغلی بر قانون شکنی خیرخواهانه101126865210.22054/jmsd.2018.8652FAمیر علیسید نقویدانشیار گروه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائیعباسثابتدانشجوی دکتری مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائیJournal Article20170424The main objective of this study is to analyze the effects of Hackman and Oldham job characteristics on pro-social rule breaking based on the mediating effects of self-efficacy of employees. This study is a descriptive survey. The sample consisted of 354 Municipal workers in Shiraz who were selected randomly by class selection method from ten regions of Shiraz municipality. Data collection included three questionnaires: Machiavellian Personality Scale (MPS) (Dahling et al.), Oldham and Hackman Job Motivation Questionnaire and General Self-Efficacy Scale (Bossche and Smit). <br />The results of the tests revealed that task significance, task identity, and job autonomy had a positive significant effect on pro-social rule breaking. The task significance path coefficient (0.25) had the greatest impact on pro-social rule breaking. Task identity (with a path coefficient of 0.24), and job autonomy (path coefficient: 0.14) had the greatest impact, respectively. Skill variety and feedback had no significant effect on employees' pro-social rule breaking. Finally, it can be concluded that job autonomy, task identity and task significance can result in pro-social rule breaking.هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل تاثیر ابعاد مدل ویژگی های شغلی هاکمن و اولدهام در بروز قانون شکنی خیرخواهانه بر اساس نقش میانجی خودکارآمدی کارکنان می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی – پیمایشی است. نمونه مورد مطالعه شامل 354 نفر از کارکنان شهرداری شهر شیراز است که به روش طبقه ای در مناطق دهگانه شهرداری شیراز نمونه گیری انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل سه پرسشنامه استاندارد دهلینگ و همکاران، اولدهام و هاکمن و بوسچر و اسمیت می باشد. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که اهمیت شغلی، هویت شغلی، استقلال شغلی دارای اثر مستقیم و معنادار بر قانون شکنی خیر خواهانه دارند. در این میان بعد اهمیت شغلی با ضریب مسیر 25/0 بیشترین تاثیر را بر قانون شکنی خیر خواهانه دارد و بعد از آن به ترتیب هویت شغلی با ضریب مسیر 24/0 و استقلال شغلی با ضریب مسیر 14/0 بیشترین تاثیر را دارا می باشند. ابعاد تنوع شغلی و بازخورد شغلی بر قانون شکنی خیر خواهانه کارکنان تاثیر معنی داری ندارد. در نهایت می توان گفت که استقلال ، هویت و اهمیت شغلی در کار موجب بروز رفتار های قانون شکنی خیر خواهانه می شود.دانشگاه علامه طباطباییمطالعات مدیریت بهبود و تحول2251-8037278720180321The Effect of Organizational Justice on Organizational Citizenship Behavior by Mediating Job Commitment in the Context of Project Managementاثر عدالت سازمانی بر رفتار شهروندی127146865310.22054/jmsd.2018.8653FAحسینرحمان سرشتاستاد دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائیمهدیجنیدی جعفریدانشجوی دکتری مدیریت فناوری اطلاعات- پردیس تحصیلات تکمیلی، دانشگاه علامه طباطبائی0000-0001-9184-7618Journal Article20171007In developing a successful Information Technology (IT) development project today, good IT personnel are crucial. However, just achieving and maintaining their skills is not sufficient; they must contribute to the project in a meaningful fashion, including their supportive activity: organizational citizenship behavior (OCB). However, IT personnel have different motivational factors, informal behavior patterns, and exhibit OCBs different from those in other fields. In addition, projects present a different face than operations in an organization and alter the context of OCBs. This combination leads to a unique setting where the perceptions of equity by IS employees in project teams are unlikely to follow patterns established for functional operations. To determine if perceived equity can lead to desirable attitudes and behavior in this novel setting, we surveyed IS team members of development projects. Data from 141 respondents in projects teams indicated that equity, as measured by perceptions of justice, add to job commitment, which serves as a mediator between the justice and OCBs. Therefore, project leaders must strive to raise people's understanding of equality in the distribution of rewards and behaviors.امروزه برای تدوین یک پروژه موفق توسعه فناوری اطلاعات(IT[1])، داشتن کارکنان خوب، امری مهم است. اما با این وجود، فقط دستیابی به آنها و حفظ مهارتهایشان کافی نیست؛ آنها باید به شیوهای معنادار مانند نشان دادن فعالیت حمایتی یعنی رفتار شهروندی سازمانی (OCB[2]) به پروژه کمک نمایند. با این حال، کارکنان ITفاکتورهای انگیزهای و الگوهای رفتاری غیررسمی مختلفی دارند و رفتار شهروندی سازمانی متفاوتتری نسبت به کسانی که در دیگر زمینهها فعالیت دارند، نشان میدهند. به علاوه، پروژهها وجهه متفاوتتری نسبت به عملیات در یک سازمان ارائه داده و بافتار رفتار شهروندی سازمانی را تغییر میدهند. این ترکیب باعث به وجود آمدن یک بافتار منحصر به فردی میشود که در آن، احتمال کمی دارد که برداشت کارکنان IT(که در پروژههای تیمی فعالیت دارند) از عدالت، از همان الگوهایی پیروی نمایند که برای عملکردهای عملیاتی ایجاد شدهاند. به منظور مشخص نمودن این مطلب که آیا عدالت میتواند منجر به نگرشها و رفتار مطلوب در این بافتار جدید گردد یا خیر، از اعضای پروژههای توسعه ITنظرسنجی کردیم. اطلاعات حاصل از 141 پاسخ دهنده در تیمهای پروژه نشان داد که عدالت، که به واسطه برداشتها و ادراکاتی که کارکنان از عدالت داشتند، سنجیده شده بود، به تعهد شغلی میافزاید؛ تعهد شغلی به منزله یک میانجی بین عدالت و رفتارهای شهروندی سازمانی عمل مینماید. بنابراین، رهبران پروژه باید به منظور این که درک افراد از عدالت را در توزیع پاداش ها و رفتارها بالا ببرند، تلاش کنند.<br /> <br clear="all" /><br /> <br /> [1] Information Technology<br /> <br /> <br /> [2]<strong> <em>Organizational Citizenship Behavior</em></strong>