سید یعقوب حسینی؛ سیدعباس موسوی؛ ابوالفضل ابراهیمی
دوره 21، شماره 67 ، اردیبهشت 1391، ، صفحه 200-226
چکیده
نقش مدیریت منابع انسانی در دستیابی به مزیت رقابتی، به میزان زیادی در پژوهشهای پیشین مورد بحث قرار گرفته است، اما در باره سازگاری راهبردهای مدیریت منابع انسانی و راهبردهای کسب و کار و اثر آن بر عملکرد سازمانی، مطالعات اندکی انجام شده است. به نظر میآید نبود این سازگاری در بخش عمدهای از شرکتها توانسته است بر عملکرد آنها اثر ...
بیشتر
نقش مدیریت منابع انسانی در دستیابی به مزیت رقابتی، به میزان زیادی در پژوهشهای پیشین مورد بحث قرار گرفته است، اما در باره سازگاری راهبردهای مدیریت منابع انسانی و راهبردهای کسب و کار و اثر آن بر عملکرد سازمانی، مطالعات اندکی انجام شده است. به نظر میآید نبود این سازگاری در بخش عمدهای از شرکتها توانسته است بر عملکرد آنها اثر کاهندهای داشته باشد. هدف مقاله این است که نحوه اثرگذاری سازگاری راهبردهای مدیریت منابع انسانی و راهبردهای کسب و کار را بر عملکرد سازمانی مورد بررسی قرار دهد. پیشفرض مقاله آن است که از طریق ایجاد تناسب بین راهبردهای مدیریت منابع انسانی و راهبردهای کسب و کار، میتوان عملکرد سازمانی را ارتقا داد. مطالعه حاضر از حیث هدف، کاربردی است و از رویکرد کمی استفاده کرده است. از حیث نحوه گردآوری دادهها از نوع پژوهشهای توصیفی و از شاخه مطالعات میدانی (همبستگی و پیمایش) است. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس و مدل پژوهش با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری (روش مقایسه میانگینها) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهند که در شرکتهایی که بین راهبردهای کسب و کار و راهبرد مدیریت منابع انسانی سازگاری وجود دارد، از لحاظ عملکرد نیز تفاوت معناداری با شرکتهایی که این سازگاری را تجربه نمیکنند، وجود دارد. به بیان دیگر فرضیه پژوهش (تفاوت عملکرد شرکتهای با راهبردهای سازگار و ناسازگار) تأیید شده و با توجه به اختلاف میانگین عملکرد شرکتهای با راهبردهای سازگار (486/3) و میانگین نمره عملکرد شرکتهای با راهبردهای ناسازگار (195/3)، میتوان این تفاوت را معنادار است
سید محمد اعرابی؛ امیر مصطفوی
دوره 21، شماره 64 ، شهریور 1390، ، صفحه 89-116
چکیده
ایجاد هماهنگی در نگرش ها و الگوهای مختلف و ارائه منطق مشترک در مسائل مدیریتی یکی از چالش های فراروی مدیریت در دوره کنونی است. این تحقیق الگویی هماهنگ از راهبردهای تولید در ارتباط با راهبردهای کسب و کار و بازاریابی را ارائه می کند که مطابق نتایج حاصل از تحلیل داده ها، این هماهنگی تأثیر معناداری در عملکرد سازمان دارد. راهبرد ...
بیشتر
ایجاد هماهنگی در نگرش ها و الگوهای مختلف و ارائه منطق مشترک در مسائل مدیریتی یکی از چالش های فراروی مدیریت در دوره کنونی است. این تحقیق الگویی هماهنگ از راهبردهای تولید در ارتباط با راهبردهای کسب و کار و بازاریابی را ارائه می کند که مطابق نتایج حاصل از تحلیل داده ها، این هماهنگی تأثیر معناداری در عملکرد سازمان دارد. راهبرد این پژوهش، پیمایش است که از روش کمی استفاده می کند. تحقیق حاضر براساس نتیجه، توسعه ای؛ بر اساس هدف، تبیینی توصیفی؛ بر اساس نوع داده، کمی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران یا کارشناسان شرکت های تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار کشور است. برای جمع آوری اطلاعات از ابزارهای پرسشنامه و مصاحبه استفاده شد. جهت ارزیابی عملکرد، شاخص رشد فروش نسبت به صنعت انتخاب گردید لذا داده های مربوط به فروش شرکت و صنایع از صورتهای مالی بین سالهای 38 تا 33 جمع آوری گردید. در این پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی )آزمون مقایسه میانگین نمونههای مستقل، تحلیل واریانس، آزمونهای تعقیبی و همبستگی(استفاده شده است. در نهایت با توجه به نتایج آزمون فرضیه ها، الگوی هماهنگ راهبرد تولید را مورد تائید قرار گرفت و مشخص گردید که شرکتهایی که دارای ترکیب هماهنگی از راهبردهای تولید، کسب وکار و بازاریابی هستند دارای عملکرد بالاتری می باشند.