سجاد علیکرمی؛ محسن فرهادی نژاد؛ عباسعلی رستگار؛ علی یاسینی؛ سید عباس ابراهیمی
چکیده
در حوزههای روانشناسی و مدیریت، مالکیت روانشناختی بهعنوان یک پیشآیند روانشناختی مهم برای انگیزهها، نگرشها و رفتارهای مدیران در محل کار معرفی شده است. هدف از این پژوهش فهم پدیده احساس مالکیت روانشناختی نسبت به مشاغل مدیریتی در میان مدیران دولتی است که با رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف توسعهای–کاربردی ...
بیشتر
در حوزههای روانشناسی و مدیریت، مالکیت روانشناختی بهعنوان یک پیشآیند روانشناختی مهم برای انگیزهها، نگرشها و رفتارهای مدیران در محل کار معرفی شده است. هدف از این پژوهش فهم پدیده احساس مالکیت روانشناختی نسبت به مشاغل مدیریتی در میان مدیران دولتی است که با رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف توسعهای–کاربردی بوده و بهمنظور گردآوری دادهها از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل مدیران سازمانهای دولتی در استان ایلام بود. نمونهگیری تحقیق حاضر بهصورت هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت که شامل مصاحبه با 20 نفر از مدیران سازمانهای دولتی بود. برای تجزیهوتحلیل دادههای گردآوری شده از روش تحلیل تماتیک با رویکرد تحلیل مضمون استفاده شده است. یافتهها در برگیرنده یک مضمون، هشت مقوله اصلی و بیستویک مقوله فرعی میباشد. با در نظر داشتن عوامل شکل دهنده مفهوم پدیدهی مالکیت روانشناختی شامل: دلبستگی، پیوستگی، پایبندی، احساس مسئولیت، سلطهجویی، هویت یابی، خودمختاری و خودکارآمد پنداری، سازمانهای دولتی باید در جهت مدیریت این پدیده اقدامات سازندهای انجام دهند.
علی یاسینی؛ اردشیر شیری؛ فریبا مرادی کیا
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش جنبههای منفی رفتارسازمانی در بروز رفتارهای ناکارآمد شغلی کارکنان به شیوه توصیفی از نوع همبستگی و در بین تمامی مدیران و کارکنان سازمان های دولتی شهر ایلام به تعداد 5000 نفر صورت گرفت. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1997) تعداد 360 نفر به شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش جنبههای منفی رفتارسازمانی در بروز رفتارهای ناکارآمد شغلی کارکنان به شیوه توصیفی از نوع همبستگی و در بین تمامی مدیران و کارکنان سازمان های دولتی شهر ایلام به تعداد 5000 نفر صورت گرفت. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1997) تعداد 360 نفر به شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد روا و پایا استفاده شد. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و PLS پردازش و با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری الگوهای مفروض آزمون ومورد مقایسه قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشان داد سوءنظارت مدیران بر رفتارهای ناکارآمد شغلی تاثیر معناداری دارد. سوءنظارت ادراک شده بر دو متغیر رفتارنوروتیک و خستگی عاطفی تاثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب تاثیر آن بر رفتار نوروتیک(55/0=β) بیشتر از خستگی عاطفی (35/0=β) است. همچنین سوء نظارت ادراک شده بر واکنشهای فرا اجتماعی کارکنان (390/0- =β) تاثیر منفی و معکوس دارد. رفتار نوروتیک نیز بر دو متغیر انسداد سازمانی و رفتارهای ناکارآمدشغلی تاثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب تاثیر آن بر انسدادسازمانی(51/0 =β) بیشتر از رفتارهای ناکارآمدشغلی(36/0 =β) است. تاثیر رفتار نوروتیک بر واکنشهای فرا اجتماعی (07/0=β) به لحاظ آماری رد شده و تاثیر معناداری ندارد. یافتهها نشان داد که خستگی عاطفی بر دو متغیر انسدادسازمانی و رفتارهای ناکارآمد شغلی تاثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب تاثیر آن بر انسداد سازمانی(31/0 =β) بیشتر از رفتارهای ناکارآمد شغلی(22/0 =β) است. خستگی عاطفی بر واکنشهای فرااجتماعی (28/0- =β) تاثیر منفی و معکوس دارد. انسدادسازمانی بر رفتارهای ناکارآمد شغلی (21/0=β)تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین واکنشهای فرا اجتماعی بر انسداد سازمانی(65/0- =β) تاثیر منفی و معناداری دارد.